- عالم گیر
- آنچه همۀ جهان را فرامی گیرد، جهان گیر
معنی عالم گیر - جستجوی لغت در جدول جو
- عالم گیر
- جهانگیر، چیره پیروز آن که یا آن چه جهان را فتح کند جهانگیر فاتح: تیغ عالم گیر پادشاه، آنچه جهان را فرا گیرد صیت عالم گیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فتح جهان جهانگیری
جهانگیر
گیرنده عالم، مسخر کننده
جهان کوچک، انسان، جسم انسان
در فلسفه و تصوف عالم مجرد از صورت و ماده و زمان، آنچه متعلق به معنی و حقیقت باشد، عالم ملائکه، عالم معنی، عالم ملکوت، عالم جبروت
عالم علوی، مقابل عالم سفلی، عالمی که در آن مادّه وجود ندارد
آسمان
عالم علوی، مقابل عالم سفلی، عالمی که در آن مادّه وجود ندارد
آسمان
عالم آخرت، مقابل دنیا، جهان دیگر، آن جهان
در فلسفه جهان دیگر، مقابل عالم شهادت، عالم آخرت
دارای نژاد و نسب شریف، عالی گوهر، عالی نژاد، پاک نژاد
در فلسفه جهان بزرگ، همۀ جهان، افلاک و هر چه در آن ها است
طالع بین
پاک نژاد شریف نسب
جهانگرد سیاح
عالم کبری کیهان بزرگ جهان مهین
آن جهان و جهان آینده
جهان چهرگی
کیهان کوچک جهان کهین آدمی
جهان دیگر
آن چه همه جهان را بینند جهان بین: جام جهان بین
جهان باش
فرازدم سپهرار
پزشک، افسونگر پزشک طبیب، افسونگر معزم
یتک گیر کرپ گیر آنکه قالب چیزی را بردارد قالب ساز
آنکه مانع ناله کردن شود: گشتی شکار درد ظهوری بخود بناز شادم که دام من نفس ناله گیرتست. (ظهوری ظنند. لغ)
جهان گشا، کشورگیر
فال بین، آنکه به وسیلۀ رمل و کتاب، طالع مردم را می بیند و بخت و اقبال و سرنوشت کسی را پیشگویی می کند، آنکه از طریق نخود، ورق، خطوط کف دست، فنجان قهوه و چیزهای دیگر حوادث را پیش گویی می کند، طالع بین، فال گو
مروینش کت پیشگوی اختری کندا
عالم خلقت که خداوند ابنای بشر را مانند ذرات از صلب آدم ابوالبشر به وجود آورد