جدول جو
جدول جو

معنی عالم گیر - جستجوی لغت در جدول جو

عالم گیر
آنچه همۀ جهان را فرامی گیرد، جهان گیر
تصویری از عالم گیر
تصویر عالم گیر
فرهنگ فارسی عمید
عالم گیر
(دَ / دِ پَ / پِ)
جهانگیر. گیرندۀ عالم. آنکه یا آنچه جهان رافراگیرد. (از ناظم الاطباء). مسخرکننده:
شوکت پور پشنگ و تیغ عالمگیر او
در همه شهنامه ها شد داستان انجمن.
حافظ
لغت نامه دهخدا
عالم گیر
جهانگیر، چیره پیروز آن که یا آن چه جهان را فتح کند جهانگیر فاتح: تیغ عالم گیر پادشاه، آنچه جهان را فرا گیرد صیت عالم گیر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عالم گشا
تصویر عالم گشا
جهان گشا، کشورگیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالم صغیر
تصویر عالم صغیر
جهان کوچک، انسان، جسم انسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالم امر
تصویر عالم امر
در فلسفه و تصوف عالم مجرد از صورت و ماده و زمان، آنچه متعلق به معنی و حقیقت باشد، عالم ملائکه، عالم معنی، عالم ملکوت، عالم جبروت
عالم علوی، مقابل عالم سفلی، عالمی که در آن مادّه وجود ندارد
آسمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالم دیگر
تصویر عالم دیگر
عالم آخرت، مقابل دنیا، جهان دیگر، آن جهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالم غیب
تصویر عالم غیب
در فلسفه جهان دیگر، مقابل عالم شهادت، عالم آخرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالی گهر
تصویر عالی گهر
دارای نژاد و نسب شریف، عالی گوهر، عالی نژاد، پاک نژاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عالم کبیر
تصویر عالم کبیر
در فلسفه جهان بزرگ، همۀ جهان، افلاک و هر چه در آن ها است
فرهنگ فارسی عمید
(لَ مِ اَ)
عالم ارواح و عالم ملائکه. (از غیاث اللغات). آنچه موجود شد. بدون سبب عالم امر گویند و گاه بجای عالم ملکوت عالم امر گویند. (تعریفات جرجانی)
لغت نامه دهخدا
(لَ مِ دِ گَ)
عالم دیگر. عالم آخرت. مقابل دنیا
لغت نامه دهخدا
(لَ مِ گَ)
عالم دگر. جز این جهان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(لَ مِ صَ)
مراد انسان است که جهان کوچکی است و منطوی است در آن جهان بزرگ و مقابل عالم کبیر است. (غیاث اللغات) (آنندراج). مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد که: در تفسیر عالم کبیر و صغیر اختلاف است، بعضی گویند عالم کبیر عالم فوق آسمانها است و عالم صغیر زیر آسمانها است و بعضی گویند عالم کبیر ملکوت سماوات است و عالم صغیر ملکوت زمین است و بعضی گویند عالم کبیر قلب و عالم صغیر نفس است و جمهور فلاسفه گویند عالم کبیر جهان وجود از آسمانها و زمین و مافیها است. و عالم صغیر انسان است چرا که هر چه در جهان امر است همان در عالم خلق است و هرچه در مجموع عالم خلق و امر است همان در ذات انسان است که عالم صغیرش خوانند زیرا که قالبش از عالم خلق است و روحش از عالم امر. (از کشاف اصطلاحات الفنون). صدرا گوید: موجودات جهان شهادت کلاً با یکدیگر ارتباط دارند و بعضی از بعضی دیگر متأثر و منتفع میشوندو همبستگی و ارتباط اشیاء آنها را مانند موجود واحدی کرده است (که هر چیزی بجای خویش نیکوست) و جهان بزرگ عالم کبیر است و مضاهی عالم صغیر است که انسان باشد و همانطور که اعضای انسان همه با یکدیگر بستگی دارند و مانند یک موجودند و موجودات جهان وجود بواسطۀارتباطی که دارند مانند یک موجودند و اعضاء و جوارح و حواس ظاهره را معادلی است در عالم شهادت و عالم غیب معادل با مشاعر و قوای باطنۀ انسان است. از عالم صغیر که انسان باشد به مملکت آدمیت و انسانیت و دارالخلافه ربانی تعبیر شده است. (از رسائل ملاصدرا ص 290، 292، 294). و رجوع به اسفار ج 3 صص 126- 127 شود
لغت نامه دهخدا
(لَ مِ صُ وَ)
موطن صور مقداری که اشباح برزخی است. عالم صور گویند و گاه مراد صور حسی است. (از اسفار ج 1 صص 74- 293)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ پَ رَ)
کشورگیر. جهانگشا
لغت نامه دهخدا
تصویری از عالی گهر
تصویر عالی گهر
پاک نژاد شریف نسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم گرد
تصویر عالم گرد
جهانگرد سیاح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم گیری
تصویر عالم گیری
فتح جهان جهانگیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالمگیر
تصویر عالمگیر
گیرنده عالم، مسخر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طالع گیر
تصویر طالع گیر
طالع بین
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه مانع ناله کردن شود: گشتی شکار درد ظهوری بخود بناز شادم که دام من نفس ناله گیرتست. (ظهوری ظنند. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قالب گیر
تصویر قالب گیر
یتک گیر کرپ گیر آنکه قالب چیزی را بردارد قالب ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علاج گیر
تصویر علاج گیر
پزشک، افسونگر پزشک طبیب، افسونگر معزم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم اثیر
تصویر عالم اثیر
فرازدم سپهرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم امر
تصویر عالم امر
جهان باش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم بین
تصویر عالم بین
آن چه همه جهان را بینند جهان بین: جام جهان بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم دیگر
تصویر عالم دیگر
جهان دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم صغیر
تصویر عالم صغیر
کیهان کوچک جهان کهین آدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم صور
تصویر عالم صور
جهان چهرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم کبیر
تصویر عالم کبیر
عالم کبری کیهان بزرگ جهان مهین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالم غیب
تصویر عالم غیب
آن جهان و جهان آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالمگیر
تصویر عالمگیر
جهانگیر
فرهنگ واژه فارسی سره
جهانی، عالمی، جهانگیر، فراگیر، اپیدمی، جهانگشا، فاتح، کشورگشا، کشورگیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کلّی، جهانی
دیکشنری اردو به فارسی